چه شام ها که چراغم فروغ ماه تو بود
پناهگاه شبم گیسوی سیاه تو بود
اگر به عشق تو دیوانگی گناه من است
زمن رمیدن و بیگانگی گناه تو بود
دلم به مهر تو یکدم غم زمانه نداشت
که این پرنده خوش نغمه در پناه تو بود
عنایتی که دلم را همیشه خوش میداشت
اگر نهان نکنی لطف گاهگاه تو بود
بلور اشک به چشمم شکست وقت وداع
که اولین غم من آخرین نگاه تو بود