گناه من شاید این بود که تمام رؤیاهایم را
از کوچههای زندگی گرفتم
و به آغوش کسی سپردم که ماندنی نبود
هر چند آغاز راه را دشوار دیدم
اما دل سپردم و رها شدم
در قلبی که تنها زمزمهاش نتوانستن بود
دلم به حال دلتنگیهایم می سوزد
شکستههای دلم را نمیتوانم بند بزنم
و نگاهش کردم
آری گناه من شاید
دل باختن به آن نگاه بود
و قدم زدن با کسی که
عشق را شایستهی تلاش و خواستن نمیدانست
تا اینکه یک روز رفتن را بهانه کرد...
سلام دوست خوبم وب خوبی داری برات ارزو میکنم موفق بشی و میدونم که موفق میشی
از راه دور میبوسمت
راستی اگه دوست داشتی به ما هم
سر بزن واگر از وب ما هم خوشت اومد رو تبلیغات ما کلیک کن
سلام.
وبلاگ خوبی داری اگر خواستی به ما هم سری بزن.
در صورت تبادل لینک خوشحال میشم که ما را در لیست دوستان خود قبول کنی .
موفق و همیشه سبز باشی.