و عشق صدای پای فاصله هاست ...
و عشق صدای پای فاصله هاست ...
دختری از پسری پرسید : آیا من نیز چون ماه زیبایم ؟ پسر گفت : نه ، نیستیدختر با نگاهی مضطرب پرسید : آیا حاضری تکه ای از قلبت را تا ابد به من بدهی ؟پسر خندید و گفت : نه ، نمیدهمدختر با گریه پرسید : آیا در هنگام جدایی گریه خواهی کرد ؟پسر دوباره گفت : نه ، نمیکنمدختر با دلی شکسته از جا بلند شد در حالی که قطره های الماس اشک چشمانش را نوازشمیکرد ، پسر دست دختر را گرفت ، در چشمانش خیره شد و گفت :تو به اندازه ی ماه زیبا نیستی بلکه بسیار زیباتر از آن هستیمن تمام قلبم
را تا ابد به تو خواهم داد نه تکه ای کوچک از آن راو اگر از من جدا شوی من گریه نخواهم کرد بلکه خواهم مرد .
__________________
بهزاد
چهارشنبه 5 مهرماه سال 1385 ساعت 09:13 ب.ظ