روزی کـه دلـم پیش دلت بود گرودستان مـرا سخت فشردی کـه نروروزی که دلت به دیگری مایل شدکـفـشـان مـرا جفت نمودی که برو ...
فکر میکردم آنقدر از نگاهم بیزار شده ای
که دور دور رفته ای
اما دور شده بودی تا پا به پا شدنت را نبینم
و اشکهای خداحافظی را